یکی از بزرگترین دستاورد های ی رژیم طاقوت - البته به ضعم خودشان - حمایت از رژیم سلطنتی و استبدادی سلطان قابوس در کشور عمان بوده است. ایران نخستین کشور منطقه بود که پس از کودتای سلطان قابوس علیه پدرش در سال 1970 از او حمایت کرد و دولت او را قانونی خواند.
نیتی های حاصل از حکومت اولیگارشی و بی قانونی بر مردم فقیر عمان، جنبش های انقلابی گوناگونی در سراسر این کشور بوجود آورد. یکی از این قیام های مسلحانه، شورش یا انقلاب ظفار است.

برای دوستانی که نمی دانند شورش ظفار چیست:
«شورش ظُفار یا انقلاب ظفار (به عربی: ثورة ظفار) به نبرد چپ‌گرایان عمانی با حکومت سلطنتی این کشور در استان ظفار در شرق این کشور گفته می‌شود. این نبرد با تأسیس جبهه آزادی‌بخش ظفار در ۱۹۶۲ میلادی آغاز شد و با شکست کامل مخالفان در سال ۱۹۷۵ پایان یافت. هدف اصلی شورشیان سرنگونی سلطان عمان (سلطان قابوس) بود. آنان به این هدف نرسیدند، اما حکومت عمان وادار به انجام اصلاحات گسترده‌ای شد.» منبع: ویکی پدیا فارسی
اما موضوع از آنجایی جالب می شود که حکومت وقت ایران، بصورت کاملا داوطلبانه پیشنهاد دخالت مسلحانه به همراه ارتش سلطنتی بریتانیا در امر خاتمه به جنبش ظفار را به سلطان قابوس اعلام می دارد.
برای ختم غائله ظفار، حکومت محمدرضا پهلوی، حدود 4000 نفر از نیروهای مسلح ایران را که شامل افسران و نیروهای وظیف ارتش بودند را راهی بیابان های عمان می کند تا به همراه 10000 نفر از خود کشور عمان و 500 نفر از بریتانیا شورش 1800 نفری را خفه کنند.
ارتش ایران با همکاری دیگر قوای حاضر نقش تعیین کننده ای داشته است به گونه ای که از آن هنگام تاکنون به عقیده برخی تحلیلگران عرب، سلطان قابوس حکومتش را مدیون ایرانی‌هایی می‌داند که در روزهای سخت به یاری‌اش شتافتند. اما به چه قیمتی؟!
نتیجه هر جنگ تلفاتی است که غیر قابل انکار است، البته بسته به زمینه های بروز نزاع نظامی متفاوت است. اما چیزی که در آمار پس از جنگ در سال 1975 اعلام می شود؛ روایتگر مرگ بسیاری از افسران کادر و نیروهای وظیفه ارتش ایران است!
این جنگ که میان دو جبهه مخالف دولت شامل: جبهه آزادی‌بخش ظفار - جبهه مردمی برای آزادی خلیج عربی اشغالی - جبهه مردمی برای آزادی عمان و موافق دولت شمال: ارتش حکومتی عمان - ارتش ایران - ارتش بریتانیا در می گیرد، متاسفانه به کام سلطان قابوس به پایان می رسد.
در کند و کاوهای صورت گرفته در آمار اعلامی پس از شورش ظفار، بیان می شود که تعداد تلفات بریتانیا 24 نفر از 500 نفر، تلفات ارتش عمان 187 نفر از 10000 نفر و تعداد تلفات ارتش ایران بیش از 700 نفر از میان 4000 نفر بوده است!
آماری که پس از بیش از 40 سال، دل هر ایرانی را خون می کند! آخر چرا باید جوانان ایرانی در صحراهای عمان در حمایت از سلاطین دیکتاتور عرب که ترسی از ریختن خون ها ندارند بمیرند. با چه هزینه ای حکومت محمدرضا پهلوی تلاش در جا کردن خود میان کشورهای عرب می کرده است؟
این سوالی است که امروزه باید از کاخ نشین های مراکز استان ها که امروزه در پیج اینستاگرامشان عکس شاه ملعون را می گذارند برای دو سه تا لایک پرسید. بله این هم برگ ذرین دیگری از افتخارات دوران شاهنشاهی!
البته این همه ماجرا نیست؛ در سه دهه اول پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران او هیچ‌گاه به تهران سفر نکرد. اما در اوج انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸  در گرماگرم روزهای فتنه به تهران رفت که خود بسی در شبهه و ابهام است. سومین سفر قابوس به تهران شهریور ۱۳۹۲ و اندکی پس از آغاز دوران ریاست جمهوری انجام شد.


پ.ن.: راستی یادتون هست که اولین دوره های مذاکرات به دعوت عمان در کشور عمان برگذار شد؟ یه جورایی آفتاب تابان برجام رو به سلطان قابوس مدیونیما.

یادداشتی از علیـرضا یونسـی

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

( شمس الملوک و فخرالملوک ) در و پنجره upvc نیلوفرانه ایران فیلم راهنمای تحصیل در المان تحقيق جديد پرديس روستا Kristin